بررسی پایتخت شماره 3


ریزگردها | روانشناسی
آموزش زبان | مسکن قزوین
کرمان | کوله پشتی
کد لحظه شمار غیبت امام زمان برای وبلاگهای مهدویت

بررسی پایتخت شماره 3

فصل سوم:

حاشیه ها و نظرات رسانه ها

رویکرد رسانه ای در خصوص این سریال بسیار مثبت و سازنده ارزیابی می شود. هر چند که گلایه های آقای اینانلو از بخش تجلیل از محیط بانان و یا اعتراض جمع کمی از مردم مازندران این سریال را بی حاشیه نگذاشت.

انتقاد آقای اینانلو که از سر دلسوزی بوده، مربوط به چگونگی شرح ماجرای محیط بانان تیر خورده و زخمی شده می باشد. اگر چه ایشان باید دقت کنند که قرار نبوده که پایتخت مسندی از آنان ارائه کند بلکه تنها اشاره و استعاره ای به آن موضوع دارد. یا جمعیتی معترضی که به لهجه مازندرانی در این فیلم اعتراض کرده اند شاید به نوعی دچار سوئ تفاهم شده اند اگر نگویم از جایی شارژ شده اند. زیرا استفاده از این لهجه نه تنها توهین محسوب نمی شود بلکه جزئی از حفظ این زبان زنده دنیا می باشد. زبانی که احتمالا جزئ 2700 زبانی است که یونسکو در خصوص از بین رفتن آنها نگران می باشد.

نقد یکی از خبرگزاری های این چنین بود: نقی معمولی در پایتخت از یک پدر اهل خانواده که در قسمتهای قبل مراقب مسایل تربیتی بود، به یکباره تبدیل به فردی بداخلاق، تندخو، حسود و غیر عادی می شود که در رفتار وی خبری از رفتارهای پخته ی قبلی نیست.

یا در نقد دیگری آورده شده: این التقاط در نشان دادن آدم هایی که نماز می خوانند ولی شاد بودنشان با رقص و موسیقی معنا پیدا می کند برجستگی پیدا می کند.  پیامی که به نظر می رسد کارگردان به عنوان راهکاری برای حل تضاد دو سبک زندگی به آن رسیده است و می خواسته مخاطب را هم به آن برساند. این پیام در اواخر سریال با جمله ای که راحله به ارسطو می گوید به صراحت بیان می شود. جایی که راحله با دیدن بخشی از فیلم عروسی ارسطو می گوید که "چقدر شاد بودی ارسطو".



و اگر بخواهیم به نکاتی که تمامی نقد های این فیلم را پاسخ می دهد اشاره کنیم شاید بتوان به محکم ترین پاسخ یعنی اقبال و استقبال وسیع مردم اشاره نمود. سریالی که مردم را از ماهواره ها به تلویزیون دعوت کرد. سریالی که بدون هیچ ادعایی شاید خیلی مذهبی تر بسیاری از سریال های مذهبی بود. سریالی که بوی خودمان را می دهد و اصلا غریبه نیست.

آقای مقدم در خصوص این سه گانه و فیلم های دیگرش اذعان داشته است که من قواعدی که همه فیلم سازها در کلاس ها فرا می گیرند و رعایت می کنند و ناخود آگاه مانند هم می شوند را رعایت نمی کنم. و این یکی از اصولی است که مقدم و آنهایی که در خط مقدم فرهنگی می باشند باید رعایت کنند. یعنی فرار از خوراکی ثابت و علمی برای ساخت های فرهنگی.

نکته دیگری که آقای مقدم اشاره می کند و برای هر بیننده ای قابل قبول و ملموس می باشد اینست که می گوید من به نماز و خدا ترسی اعتقاد دارم و در تمام کارهایم این دو موضوع را می گنجانم. دو موضوعی که شاید در مذهبی ترین فیلم ها احساس نمی شود اما در فیلم های ایشان احساس می گردد.

سیروس مقدم: " در این حد که می‌گویند سیروس مقدم  مولف است و یک سبک جدید تالیف کرده‌است را  قبول ندارم، ولی این گزاره که سر و شکل و سوژه‌هایی که مقدم انتخاب می‌کند با دیگران متفاوت است را به شدت قبول دارم. علت این موضوع هم این است که من این سعادت را داشتم که هیچوقت در کلاس درس سینما ننشستم. ننشسته‌ام که همه آن  قواعدی را یاد بگیرم که همه شبیه به هم به کار می‌برند. قانون‌مندی‌های کلاسیکی که وجود دارد را هیچوقت رعایت نکردم. من اعتقاد دارم تکنیک و سبک باید در خدمت محتوا و فضا باشد. این یک سری قواعد از پیش‌تعیین شده و قطعی نیست. من بارها در سریال (پایتخت) خط فرضی را شکستم. چیزی که به لحاظ قواعد کلاسیک فیلمسازی غلط است و باید به من نمره صفر دهند. ولی به لحاظ فضاسازی و القای فضای حسی به مخاطب بشدت موفق و درخشان بود. همین است که سر و شکل کار مقدم را با دیگران متفاوت می‌کند."



|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : کویر
تاریخ : یک شنبه 18 خرداد 1393
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: